www.iiiWe.com » شعری از جامی

 صفحه شخصی ناصر صالحی   
 
نام و نام خانوادگی: ناصر صالحی
استان: سمنان - شهرستان: شاهرود
رشته: کارشناسی عمران
تاریخ عضویت:  1388/12/23
 روزنوشت ها    
 

 شعری از جامی بخش عمومی

8

پدری با پسری گفت به قهر

که تو آدم نشوی جان پدر

حیف از آن عمر که ای بی سروپا

در پی تربیتت کردم سر

دل فرزند از این حرف شکست

بی خبر از پدرش کرد سفر

رنج بسیار کشید و پس از آن

زندگی گشت به کامش چو شکر

عاقبت شوکت والایی یافت

حاکم شهر شد و صاحب زر

چند روزی بگذشت و پس از آن

امر فرمود به احضار پدر

پدرش آمد از راه دراز

نزد حاکم شد و بشناخت پسر

پسر از غایت خودخواهی و کبر

نظر افگند به سراپای پدر

گفت گفتی که تو آدم نشوی

تو کنون حشمت و جاهم بنگر

پیر خندید و سرش داد تکان

گفت این نکته برون شد از در

«من نگفتم که تو حاکم نشوی

گفتم آدم نشوی جان پدر»

پنجشنبه 7 بهمن 1389 ساعت 08:38  
 نظرات    
 
سرور بی تقصیر 08:22 آدینه 8 بهمن 1389
5
 سرور بی تقصیر
عبرت اموز بود
سروش احمدی 22:54 آدینه 8 بهمن 1389
3
 سروش احمدی
بدرستی عبرت آموز بود.
حمیدرضا چراغی 08:14 شنبه 9 بهمن 1389
3
 حمیدرضا چراغی
ادب مرد به از دولت اوست.
علی اخوان مهدوی 08:38 شنبه 9 بهمن 1389
3
 علی اخوان مهدوی
بسیار جالب بود.